یادگارت
یادگارت چنان داغی بردلم نهاد که دیگر هیچ گاه به یاد نخواهم اورد
قسم خورده ام که دیگر عاشق نشوم
اگر هم بخوام دیگر عشقی به درونم نفوذ نخواهد کرد
انقدر قلبم سیاه سخت شده است که دیگرصدای تپشی
ازان بلند نمی شود
دیکر زندگی نخواهم کرد و زنده نخواهم شد
زیرا که عشق همیشه درد ناک خواهد بود
واز امروز تنها با حسرت به ان نگاه خواهم کرد
و انتظار خواهم کشید
نظرات شما عزیزان: